1 |
منبع:http://www.porsemanequran.com
نویسنده: على رضایى بیرجندى ؛ مرکز فرهنگ و معارف قرآن [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:11 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
به باور ما مسلمانان، قرآن کتاب راهنمایی بشر به سوی راست کرداری، درست اندیشی و رستگاری است و بر این بنیاد همه راه ها، شیوه ها و شناختهایی را که برای رسیدن به نیکبختی و بهروزی دو جهان، بایسته می آید در خود دارد." و لا رطب و لایابس الا فی کتاب مبین" و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در قرآن هست و ساده انگاری خواهد بود اینکه بگوییم در قرآن سخنی از چگونگی تشکیل حکومت اسلامی به میان نیامده است. اینگونه نیست، زیرا خداوند نخواسته که امت اسلام را پس از پیامبر(ص) و امامان(ع) بی پشتیبان و یاور بگذارد و این است که در نزدیک به صد و پنج آیه، سخن از حکومت جهانی اسلام بر سراسر گیتی و بر پایداری داد و برابری به دست یگانه رهایی بخش بشریت، می رود.حکومت صالحان در قرآن جستاری است هرچند کوتاه اما دست مایه ادای دینی است، باشد که مقبول افتد. دانشمندان شیعه از دیرباز، در ضمن کتب مربوطه و گاهی نیز در نوشته های مستقل، آیات متعددی را همراه احادیث مربوط به آن، در زمینه مهدویت گردآوری کرده اند. مرحوم شیخ علی حائری در مجموعه گرانقدر" الزام الناصب " بیش از صد و سی آیه و علامه سید هاشم بحرانی در کتاب " المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه " صد و بیست آیه را مستقیما نقل کرده اند. حق این است که مطابق حدیث ثقلین، ائمه معصومین(ع) جملگی قرآن ناطق هستند و این دو از هم جدا نیستند منتهی این آیات ذکر شده در وصف حکومت جهانی اسلام بر سراسر گیتی و اقامه قسط و عدل در کل ملک از طریق حجت بر حق، دوازدهمین پیشوای مسلمین با زبان گویای معصومین(ع) تاویل و تنزیل شده اند. منبع:http://www.porsemanequran.com [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:9 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
منبع:http://www.porsemanequran.com [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:8 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
http://www.porsemanequran.com/ [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:7 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
قرآن و کتب ادیان الهی [1] http://www.porsemanequran.com/
[ جمعه 93/2/26 ] [ 1:6 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
شریعت در قرآن و کتاب مقدس
منبع:www.porsemanequran.com [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:3 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
قرآن و کتاب مقدس، درون مایه های مشترک منبع: www.porsemanequran.com [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:0 عصر ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
به همه جواب می دهیم تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد نگاه کردم و دیدم کودکی در بغلش است و به آرامی از پنجره فولاد جدا شد تا کسی او را نبیند و حرکت کرد تا به آن سمت صحن رود. وسط صحن مردم فهمیدند و همگی هجوم آوردند تا قطعه ای از لباس این کودک را برای تبرک با خود ببرند. سمت دوستم رفتم و کودک را از او گرفتم و به جایی بردم. سپس از مادرش پرسیدم موضوع چیست و او بعد از 10 دقیقه گریه کردن گفت: قلب بچه ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است. دکترها جوابش کرده اند و آورده ایم این جا یا حضرت رضا (ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم. از مادرش پرسیدم پرونده پزشکی همراهت داری؟! پرونده اش را نگاه کردیم و دیدیم مشکلش اساسی بوده، از پله های اتاق پایین آمدم. در “ایوان طلا” یکی از خادمان حرم دختر سه ساله کوچکی در بغلش بود و تمام زائران دنبال او می دویدند. کمکش کردم و کودک را در اتاق آگاهی بردیم تا آسیبی به او نرسد. با لحنی خاص از پدرش پرسیدم: چه شده؟! و او پاسخ داد: در حال بازی کردن بود و سماور آب جوش بر رویش ریخت. گوشت یک پارچه ای بر روی صورتش در آمده بود و معالجه نمی شد. برای شفا یافتم به حرم امام رضا (ع) آوردیم و پس از شفا یافتن هیچ علامت و نشانه ای از آن لکه بزرگ در صورت دخترم نیست. پدرش باور نمی کرد. دیده بودم نابینا و فلج شفا پیدا می کند، اما این گونه معجزه خیلی عجیب بود. صورت دختر می درخشید. گل مریم کنار ضریح دوستی دارم که فرزند شهید است و روزی به حرم آمد. معجزه را قبول نداشت. برایش دلیل می آوردم و می خواستم برایش اثبات کنم که معجزه وجود دارد. در حال صحبت کردن بودیم که حرم شلوغ شد و خانمی که شفا پیدا کرده بود را به سمت آگاهی می بردند تا آسیبی نبیند و بررسی کنند تا واقعیت را بفهمند. در اتاق با کلامی منقطع می گفت: سال ها بود نمی توانستم صحبت کنم. داخل حرم نشسته بودم، نوری در گلویم وارد شد و الان می توانم صحبت کنم. خوشحال بود و مانند بچه ای که تازه می خواست صحبت کند، سخن می گفت. به دوستم گفتم امام رضا (ع) کرامتش را به تو نشان داد! ماجرایی را نیز دوستم خادم حرم رضوی برایم گفت: فردی در ایالت متحده دوره خلبانی را گذرانده بود و می خواست مدرکش را بگیرد و خیلی آشفته بود. ایرانی در آنجا از او سؤال می پرسد چرا این قدر آشفته هستی و جواب می دهد: همسری دارم که بیمار است و پزشکان نتوانسته اند بیماری اش را تشخیص دهند و الان در بستر است و کاری از من بر نمی آید. آن فرد می گوید: دکتری را در ایران و شهر مشهد با نام “دکتر رضا” می شناسم و هر کسی پیش او می رود، مریضش خوب می شود. فقط با خودت قرار بگذار تا اگر همسرت خوب شد، هدیه ای به او بدهی. در هواپیما می نشیند و با خودش قرار می گذارد تا اگر همسرش سالم شد، هدیه ای به دکتر رضا بدهد. به خانه می رسد و همسرش را سالم می بیند و ماجرا را از او می پرسد و همسرش می گوید: دکتر رضا خانهمان آمد و گفت هدیه ای که همسرت می خواست به من بدهد را برایم بیاورد. این فرد به مشهد می آید و در خیابان امام رضا (ع) دور فلکه آب به دنبال مطب دکتر رضا می گردد و نمی داند حضرت حیات مادی ندارند. یکی از دوستان خادم حرم او را پیدا کرد و ماجرا را از او سؤال کرد و او گفت: آمده ام از دکتر رضا تشکر کنم که همسرم را مداوا کرده است. خادم می فهمد و او را داخل حرم می آورد و او را جلوی ضریح می برد و می گوید دکتر رضا این جا هستند. آن فرد می رود و حضرت را زیارت می کند و در بازگشت به دوست خادمام می گوید: دکتر رضا را دیدم و تمام مشکلاتم را به او گفتم و هدیه ام را به او دادم و ایشان قبول کردند تا همه مشکلاتم را حل کنند. منبع :WWW.jaryan.ir [ جمعه 93/2/26 ] [ 1:5 صبح ] [ علیرضاطاهری ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |